انشا شانس پایه نهم صفحه 21 مهارت های نوشتاری
مقدمه:
شانس کلمه ای که بیشتر و تنها در زندگیمان از آن استفاده کرده ایم یا شنیده ایم، در گذشته به شانس میگفتند بخت و اقبال، اگر یکی خوش شانس بود میگفتند بخت و اقبال بلندی داشت و اگر یکی بدشانس بود میگفتند عجب اقبال شومی داشت.
تنه انشاء:
نظر من این است که در دنیا شانسی رخ نداده و نمیدهد واین خدای مهربان است که به هر یک از انسان ها توانایی و استعداد مخصوص خودش را داده و هیچ یک از انسان ها مثل هم نیستند، تمام زندگی بر پایه و اساس قوانین خداوند پیش میرود و در قانون زندگی افرادی که دارای هوش بالا هستند و برای رسیدن به اهدافشون تلاش فراوان میکنند با افرادی که از هوش و استعداد خود درست استفاده نمیکنند برابر نیستند، بعضی اوقات شاید شنیده باشید که میگویند شانس در خانه فلانی را زده است اما این شانس برای همه پیش می آید و این بستگی به خود فرد دارد که چگونه از این فرصتها نهایت استفاده را ببرد، که اگر به درستی از این فرصت استفاده کند اتفاقات مثبت و خوبی برایش رخ میدهد، در مقابل با توجه نکرد به این فرصتها ممکن است جلوی فرصت های دیگر را بگیرد و هیچ پیشرفتی نداشته باشد و آدم بدشانسی به نظر برسد.
نتیجه گیری:
نتیجه میگیریم که خدای مهربان همه چیز را طوری اندازه گرفته که در حق هیچکس ظلمی نشود و اگر اتفاقی در زندگی ما رخ میدهد که از آن به عنوان بدشانسی تعبیر میکنیم، باید این را در نظر گرفت که شاید به مصلحت ما نبوده و خداوند خودش به این موضوع آگاه میباشد و خداوند به انسان عقل و هوش داده که فکر کند و ببیند و خودسرانه عمل نکند.
" این انشاء بصورت اختصاصی توسط نویسندگان درسی فا نوشته شده است و هرگونه کُپی برداری از آن در سایت های دیگر ممنوع بوده و مورد پیگرد قانونی قرار خواهد گرفت "