انشا کودکی من در قالب نوشتاری درس ششم صفحه 81 کتاب نگارش پایه نهم
مقدمه:
یکی از بهترین و مهمترین دوران زندگی ما دوران کودکی است که دیگر برایمان هیچ وقت تکرار نمیشود، دورانی که غم وغصه ایش با خوردن یک بستنی یا پفک به کلی فراموش میشد یاد آوری آن روزها برای من پر از حسرت بود چون خیلی زود گذشت و پراز خاطره چون شیرین بود، هروقت یاد کودکیم میافتم چشمانم پر از اشک میشود.
تنه انشاء:
دوران کودکی من بسیار خوب و پر از لحظه های شیرین بود که دیگر تکرار نخواهند شد، چه روزهایی که با دوستانم در داخل حیاط خانمان بازی میکردیم و همدیگر رو دنبال میکردیم، همیشه با بچه های همسایه میرفتیم مغازه و با هم خوراکیهایمان را انتخاب میکردیم برمیگشتیم به حیاط خانه پای درخت هلو مینشستیم و با هم خوراکیهایمان رو میخوردیم، موقعی که تابستان میشد هوا گرم بود مادرم برایم فالوده شیرازی درست میکرد و من با چه اشتیاقی میخوردم، موقع عید دیدنی خونمون پراز مهمون میشد، با بچه های فامیل قایم باشک بازی میکردیم، چقدر عیدی در موقع عید دیدنی میگرفتم.
بچه که بودم وقتی مدرسه میرفتم در راه مدرسه با دوستام بازی میکردم شیطنتهای دوران مدرسه رو هیچ وقت فراموش نمیکنم، گریه کردنها درس خواندنهایمان جایزه هایی که معلم بهم میداد هیچ وقت فراموش نمیکنم، وقتی بچه بودم چه شبهایی که درآغوش گرم مادرم میخوابیدم و اون بهترین شبهای زندگیم بود اما افسوس که چقدر زود گذشت آن دوران دلنشین کودکیم وخاطره ای بیش ازآن دوران برایم نمانده است.
نتیجه گیری:
نتیجه میگیریم که انسان باید همیشه سعی کنددر تمام دوران زندگیش شاد باشد وقدر تک تک لحظه هایش را بداند تا بعد حسرت گذشته را نخورد و قدر تمام زحماتی که پدر و مادرش در طو ل دوران زنگی برایش کشیده اند تا همیشه گل لبخند برروی لبانش باشد تشکر کند.
انشا کودکی من
" این انشاء بصورت اختصاصی توسط نویسندگان درسی فا نوشته شده است و هرگونه کُپی برداری از آن در سایت های دیگر ممنوع بوده و مورد پیگرد قانونی قرار خواهد گرفت "